این مطالب خلاصه ای از فلسفه و روان درمانی وجودی با تاکید بر روش پدیدارشناسی است که سعی شده مبانی نظری این رویکرد را به زبان ساده توضیح داده شود ولی از انجا که به نظر میرسید این توضیحات کافی نباشد . به منظور روشن تر شدن بحث . سعی شده توضیحاتی هر چند مختصر به ادامه مطالب اضافه گردد . در فصل اول به چیستی رویکرد اگزیستانسیالیسم به عنوان یک مکتب فلسفی و نقشی که این اندیشه در عصر امروز لیفا میکند پرداخته شود . در فصلهای میانی مفروضه های بنیادین رویکرد اگزیستانسیال در درمان که بیشتر بر روش پدیدارشناسی تاکید دارد را توضیح میدهد و سعی شده پیچیدگی های فلسفی این رویکرد را ساده و ملموس تر جلوه دهد و ارتباط ان با درمان را نشان دهد . در فصلهای نهایی بر عناصر ارتباطی درمان . تکالیفی که درمانگر در قبال مراجع باید انجام دهد و صلاحیت ها و اصول اخلاقی حرفه ای در درمان وجودی را مورد تاکید قرار میدهد .
1 : اگزیستانسیالیسم چیست ؟
بسیاری از افراد اصطلاح اگزیستانسیلیسم را شنیده اند و برخی ممکن است برداشت مبهمی از عنوان ان داشته باشند . برای مثال ممکن است از اگزیستانسیالیسم تصویر سیگار کشیدن فیلسوفان در کافه های فرانسه یا اشعار و نمایشنامه های بدبینانه و بازتاب های مالیخولیایی در مورد چیزی برداشت شود که انسان نامیده میشود . بسیاری ممکن است ان را با نا امیدی یا ضدیت با اصول اخلاقی تداعی کنند یا ان را مسائل دانشگاهی که ارتباط کمی با روز مره دارد به حساب بیاورند . در حقیقت سهم متفکران اگزیستانسیالیسم برای فلسفه . هنر . ادبیات و به طور کل سایر رشته های دیگر گسترده است و اگزیستانسیالیسم ارائه کسانی است که به کشف مجموعه حکمت های متفکران بشریت همت گماشته اند . شاید یکی از دلایل این که چرا اگزیستانسیالیسم از درک مشترک طفره می رود این باشد که در برابر تعریف شدن به صورت مختصر مقاومت میکند و البته دلایلی وجود دارد که این چنین است . اول این که اگزیستانسیالیسم یکتا و واحد نیست . ساختار علم در پی تعیین اصول مسلم است و تا اینجا با اگزیستانسیالیسم برابر است . اما در اگزیستانسیالیسم دیدگاه های مخالف به اسانی ارائه می شوند و تماما مورد بحث قرار می گیرند . برای مثال در مورد موضوع ایمان نیچه و کافمن (1974) معتقدند خدا مرده است . در حالی که تیلیش (2000) ما را به ایمان داشتن و نوجه به امر نا محدود و لا یتناهی ترغیب میکند . و دوم اینکه تلاش های متناقض بسیاری به منظور تعریف اگزیستانسیالیسم مطابق با هر دوره زمانی خاص ایجاد شده است . اغلب از ان بعنوان جنبش فرهنگی قرن بیستم یا مولد قرن 19 که در قرن 20 رشد یافت یاد می شود . هنوز اگزیستانسیالیسم بدون نیچه (1900-1844) و کی یر که گور (1855-1813) برای معرفی شدن غیر قابل تصور است . در واقع مضامین اگزیستانسیال در کارهای ارسطو و افلاطون . وصیت نامه کهن در حماسه ی گیلگمش و اموزه های بودا یافت میشود . اگر چه اگزیستانسیالیست بودن برخی نظیر کامو و هایدگر اشکار است ولی از این که چنین شناخته شوند مقاومت میکنند . بسیاری ان را بعنوان مقابله با فلسفه سنتی و خرد گرایی عصر روشنگری میدانند . که در اثار دکارت و اسپینوزا دیده میشود . توصیفات دیگر اگزیستانسیالیسم را به عنوان واکنشی در برابر ارزشهای اجتماعی دلخواه و نهادهایی از جمله مذهب میدانند که تلاششان در جهت کنترل تفکر و رفتار افراد است . اما این تعاریف منفی . چهره ی اگزیستانسیالیسم واقعی را به ما نشان نمی دهد . ممکن است برای درک بهتر برخی نکات کلیدی که محوری تر هستند فیلسوفان و سایر متفکران اگزیستانسیال – اگر نه همه انها – از طریق معرفی یک اصطلاح گسترده و تعریف کاربردی . اگزیستانسیالیسم را به گونه ای معرفی کنند که مبنایی برای این مطالب نیز باشد . در نهایت اگزیستانسیالیسم نگرانی خود را به سادگی با موضوع بودن انسان بیان می کند . این مکتب دیدگاهی فلسفی برای فهم تجارب ما . دنیای ما . روابط ما و چیزی است که ما ان را خود می نامیم . اگزیستانسیالیسم اعتبار علوم تجربی را انکار نمی کند . اما این نکته را بیان می کند که وجود انسان راد نمی توان تماما در قالب ان علوم یافت . وجود انسان تنها از طریق بررسی کامل تجارب بودن و هستی داشتن . قابل فهم است . ( هایدگر 1978 ) و از طریق فهم مسائل هستی است که ما با بودن انسان از جمله ازادی . مسئولیت . معنا . انزوا . مرگ و اضطراب رو به رو می شویم . اگزیستانسیالیسم در مورد زندگی و چالش های ان و ما انسان ها به عنوان افرادی است که در ارتباط با دیگران هستیم . اگزیستانسیالیسم در مورد این است که ما چگونه در سفر تولد تا مرگ حرکت می کنیم و درباره همه ی انچه که هستیم و همه ی امکان های بودن است . اگزیستانسیالیسم به طور خلاصه در مورد بودن انسان است . و روان درمانی اگزیستانسیال که در اینجا ان را بررسی میکنیم درباره کاوش تجارب فردی هر مراجع به عنوان انسان است با تمام پیچیدگی های او .
2 : تاریخچه مبانی فلسفی :
ریشه های درمان اگزیستانسیال به سه هزار سال فلسفه و بخصوص تلاشهای انسانی برای فهم زندگی و غلبه بر رنج باز می گردد ( دورزن 2007 ) . این ریشه ها در برگیرنده ی خرد یونان باستان . ترکیب اصول فیلسوفان شرقی همچون بودا و مکتب تائو و الهام گرفته از کارهای فیلسوفان . نویسندگان . هنرمندان و الهیون است . اما دو رشته بیشترین نفوذ را در رشد درمان اگزیستانسیال داشته اند : زمینه های گوناگون کارهایی که در مجموع به عنوان فلسفه اگزیستانسیالیسم شناخته می شوند و فلسفه ی پدیدارشناسی که در پی این است که ما چگونه دنیا را تجربه میکنیم .
فلسفه اگزیستانسیال :
فیلسوف دانمارکی کی یرکه گور به عنوان پدر اگزیستانسیالیسم شناخته می شود . اگر چه او هرگز واژه ی اگزیستانسیالیسم را بکار نبرد . ولی در کنار نیچه بعنوان پیشگام جنبش اگزیستانسیالیسم یکی از اولین فیلسوفانی است که کارش روی نگرانی و ترس . نا امیدی . عشق و تناقضات وجود انسان متمرکز است . این در حالی است که نیچه درباره ی اهمیت فردگرایی . حمله به نظامهای اخلاقی و قدرت و تشویق افراد به زندگی با شور و عشق صحبت می کند . اولین کسی که از واژه ی اگزیستانسیال برای توصیف یک رویکرد خاص فلسفی استفاده کرد فیلسوف فرانسوی گابریل مارسل ( 1942 ) بود . واژه ای که بعدها به تایید ژان پل سارتر رسیدو با کارهای فلسفی و ادبی او و شریک زندگی اش سیمون دوبوار و فیلسوف فرانسوی همکارش موریس مرلو پونتی و البر کامو تداعی میشود . بعدها کارهای فیلسوفان المانی . یاسپرس . هایدگر . بوبر و در ادامه تیلیش امریکایی و یونسکو ی رومانیایی . زیر این لوا شکل گرفت . در عقبه ی کارهای این فیلسوفان و نویسندگان . فلسفه ی اگزیستانسیالیسم در میانه ی قرن 20 اروپا در تخیل ویران شده ی مردم با وحشت از دو جنگ جهانی رونق یافت . اگزیستانسیالیسم فلسفه ای است که بر فردیت . ازادی و مسئولیت پذیری انسان تاکید می کند و در برابر نظام فکری که با ایجاد قوانین . حقوق یا امار سعی در کنترل و کاهش پیچیدگی تجارب انسان می کند . تشویق و دعوت به مقاومت می کند (کوپر 2003) .
پدیدار شناسی :
دیگر موضوع اصلی درمان اگزیستانسیال پدیدار شناسی است که اغلب بعنوان مطالعه ی چیزها به گونه ای که به نظر میرسند توصیف شده است . پدیدار شناسی توسط روش شناس المانی ادموند هوسرل ( 1958-1859 ) گسترش یافت . هوسرل این عقیده را رد میکند که حقیقت تنها در عینیت و علوم تجربی یافت می شود و به جای ان روش مطالعه ی تجارب انسانی را پیشنهاد می دهد که به عینیت و ذهنی بودن اذعان دارد . او این حقیقت را بیان می کند که ما در دنیا شرکت کنندگان ناظریم و نمی توانیم وقتی در مورد پدیده ها صحبت می کنیم بیرون از دنیا قرار گیریم . هدف پدیدار شناسی نشان دادن پدیده هاست همان گونه که در عالم واقع هستند . روشی که حدس ها و فرضیات ما را که فهم ما را از چیزها محدود می سازند نادیده می گیرد .
درمان اگزیستانسیال :
اندیشه ی وجود و پدیدار شناسی رشته های زیادی از جمله الهیات ( از جمله کارهای افرادی شبیه تیلیش و کارل بارت ) روان پزشکی ( از طریق بیزوانگر و مدارد باس و اخیرا لانگ رومانیایی ) جامعه شناسی ( از طریق کارهای ژاک دریدا و میشل فوکو ) و روان شناسی ( از طریق اتو رنک . فرانکل . رولو می ) را برای مثال تحت تاثیر قرار داده است . بطور قابل ملاحظه هدف این متون کاربرد اگزیستانسیالیسم برای رشته های روان شناسی است . روان شناسی اگزیستانسیال . تحلیل وجودی . لوگوتراپی . و درمان های است که در مدرسه ی بریتانیایی و امریکایی درمان اگزیستانسیال مطرح می شوند را شامل می شود که ترکیب ویژه ی خود را از اندیشه فلسفی اگزیستانسیال و پدیدار شناسی گرفته اند و در حال حاضر جایگزین های معتبری برای درمان هایی اند که بر اساس مدل پزشکی غالب هستند . بعدها خواهیم گفت که درمان وجودی در صدد حذف کردن سایر درمان ها نمی باشد و اما متخصصان در بسیاری موارد این مکتب را نسبت به سایر مکاتب پیشنهاد داده اند .
5 اصطلاح مهم در اگزیستانسیال Existential :
1 : کرای سیس Existential Crisis
یا بحران وجودی یا بحران اگزیستانسیال . مرحله بحرانی که در ان فرد با چالش معنای زندگی روبرو می شود .
2 : اگزیس تن شال و کی یوم Existential Vacuum
یا خلاء وجودی . ناتوانی در یافتن یا خلق معنی زندگی .
3 : سای کا لا جی Existential psychology
یا روانشناسی وجودی نگر .
رویکردی که بر معنای زهنی تجربه فرد . یکتایی فرد در جهان هستی و مسئولیت شخصی او در انتخابهای زندگی فردی اش متمرکز است .
4 : انگ زا ی تی Existential Anxiety
اضطراب وجودی ( اضطراب اگزیستانسیال )
یا احساس ترس و تشویش در فرد از این بابت که زندگی در نهایت بی معنی و بی حاصل است .
5 : روان درمانی وجود نگر Existential psychoterapy
شکلی از روان درمانی که ( با اینجا و اکنون ) موقعیت کلی مراجع سر و کله دارد نه با گذشته او .
و بر مسئولیت فرد در قبال هستی و وجود خویش تاکید میکند .